کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسیدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ دَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - آمدن ، وارد شدن . 2 - پیوند، تلاقی . 3 - پخته شدنِ میوه . 4 - کامل شدن ، بالغ شدن . 5 - مواظبت کردن . 6 - اثر کردن ، تأثیر گذاشتن .
-
واژههای مشابه
-
چشم رسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ دَ) (مص ل .) نظر خوردن ، چشم زخم خوردن .
-
فرمان رسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ دَ) (مص ل .) 1 - رسیدن حکم و دستور. 2 - مجازاً: رسیدن وقت مرگ .
-
فریاد رسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ دَ) (مص م .) 1 - مدد کردن ، یاری رساندن . 2 - داد دادن .
-
فرا رسیدن
فرهنگ فارسی معین
(فَ. رَ دَ) (مص ل .) نزدیک شدن و رسیدن وقت چیزی یا کاری .
-
فراز رسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ یا رِ دَ)(مص ل .) 1 - ر سیدن ، نزدیک شدن . 2 - درآمدن ، داخل شدن . 3 - فراهم آمدن ، پیدا شدن .
-
به سر رسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ یا رِ دَ)(مص ل .) به پایان رسیدن .
-
جستوجو در متن
-
اصابت
فرهنگ فارسی معین
(اِ بَ) [ ع . اصابة ] (مص ل .) رسیدن ، رسیدن تیر به هدف .
-
آستان بوسی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) به خدمت بزرگی رسیدن .
-
دست بوسی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) به خدمت رسیدن ، تعظیم کردن .
-
وصال
فرهنگ فارسی معین
(وِ) [ ع . ] (مص ل .) به هم رسیدن .
-
بلوغ
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به سر رسیدن . 2 - رسیدن به سن رشد. 3 - رسیدگی . 4 - سن قانونی .
-
تناهی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به پایان رسیدن ، به نهایت رسیدن .2 - بازایستادن .