کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رستگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رستگار
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص فا.) رها شونده .
-
جستوجو در متن
-
رستار
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص مر.) رستگار.
-
فایز
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . فائز ] 1 - (اِفا.) رهایی یابنده ، رستگار شونده . 2 - (ص .) رستگار، پیروز.
-
مفلح
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ) (اِ فا.) رستگار.
-
ایمن
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (ص .) 1 - محفوظ ، مصون . 2 - سالم ، در سلامت . 3 - رستگار.
-
رشید
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (ص .) 1 - رشد یافته ، رستگار. 2 - دلیر. 3 - نیک اندام ، راست قامت .
-
ناجح
فرهنگ فارسی معین
(جِ ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - رستگار شونده . 2 - پیروز، پیروزمند. 3 - کار سهل ، آسان .
-
فوز
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پیروزی یافتن . 2 - رستگار شدن . 3 - (اِمص .) پیروزی ، فتح . 4 - رستگاری .