کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسته
فرهنگ فارسی معین
(رَ تِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - صف ، قطار. 2 - دکان های واقع شده در یک ردیف در بازار. 3 - دسته و گروهی که هم شغل باشند.
-
جستوجو در متن
-
اصناف
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.)جِ صنف ؛ دسته ها، رسته ها.
-
سهی
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص .) 1 - راست ، راست رسته . 2 - تازه .
-
صفوف
فرهنگ فارسی معین
(صُ) [ ع . ] (اِ.) جِ صف ؛ رده ها، رسته ها.
-
صنف
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِ.) رسته . ج . اصناف .
-
اللهی
فرهنگ فارسی معین
(اَ لْ لا) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به الله، خدایی . 2 - مرد کامل ، از نقص رسته .
-
صنوف
فرهنگ فارسی معین
(صُ) [ ع . ] (اِ.) جِ صنف . 1 - انواع ، اقسام . 2 - دسته ها، رسته ها.
-
ردیف
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - رده ، رسته . 2 - کلمه یا کلماتی که عیناً در آخرِ مصراع ها تکرار شود. 3 - پایه و رکن اساسی موسیقی ملی ایران است که به «مقام »، «دایرة ملایم » و «آواز»، تقسیم می شود، دستگاه .
-
مخلف
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آن که کسی را جانشین خود کند، جانشین کننده . 2 - آن که وعدة خلاف کند. 3 - در فارسی : کبوتر بچه ای که پر بر پایش رسته باشد. 4 - پسر خوش شکل .
-
آرمانشهر
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِمر.) جامعه ای خیالی و آرمانی که در آن نظام کاملی برای سعادت نوع بشر حکمفرماست واز هرگونه شر و بدی از قبیل فقر و بدبختی عاری است . و افرادش به کمال علمی و عملی رسیده و از هوی و هوس رسته اند، مدینة فاضله ، یوتوپیا.