کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رساندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رساندن
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ دَ) (مص ل .) 1 - چیزی یا خبری را به کسی دادن . 2 - پروراندن .
-
جستوجو در متن
-
اضرار
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) ضرر رساندن ، گزند رساندن .
-
گزارش دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص م .) خبر رساندن .
-
احمال
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .)به کسی در برداشتن بار یاری رساندن .
-
تتمیم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) به پایان رساندن ، تمام کردن .
-
تضافن
فرهنگ فارسی معین
(تَ فُ) [ ع . ] (مص ل .) به هم یاری رساندن .
-
تعاضد
فرهنگ فارسی معین
(تَ ضُ) [ ع . ] (مص ل .) به یکدیگر یاری رساندن .
-
رسانیدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ دَ) (مص م .) نک رساندن .
-
سپریدن
فرهنگ فارسی معین
(س پَ دَ)(مص م .)به انجام رساندن .
-
یک سره
فرهنگ فارسی معین
کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) تمام کردن ، به اتمام رساندن .
-
برنشاندن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. نِ دَ) (مص م .) 1 - سوار کردن . 2 - به سلطنت رساندن .
-
مواسات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مواساة ] (مص م .) یاری کردن ، کمک رساندن .
-
واجار کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) (عا.) به آواز بلند به گوش همه رساندن .
-
فریاد رسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ دَ) (مص م .) 1 - مدد کردن ، یاری رساندن . 2 - داد دادن .