کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رخت گذاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رخت انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) (مص ل .) اقامت کردن ، فرود آمدن .
-
رخت بربستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ. بَ تَ) (مص ل .) 1 - آمادة سفر شدن . 2 - مردن ، درگذشتن .
-
رخت برگرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ. گِ رِ تَ) (مص ل .) کوچ کردن .
-
رخت ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) آماده شدن ، آماده سفر شدن .
-
رخت گرداندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ دَ) (مص ل .) جابه جا شدن ، نقلِ مکان کردن .
-
رخت شو
فرهنگ فارسی معین
(ی ) (رَ) (ص فا.) آن که لباس ها را شوید.
-
رخت کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ) (اِمر.) اتاقی که در آن لباس از تن درآورند و در جارختی گذارند، جایی از گرمابه که در آن لباس ها را از تن درآورند.