کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجوع کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ارباب رجوع
فرهنگ فارسی معین
( ~. رُ) [ ع . ] (اِ.) مراجعه کنندگان ، متقاضیان ، رجوع کنندگان .
-
جستوجو در متن
-
ماست مالی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (حامص .) رفع و رجوع کردن ، لاپوشی کردن .
-
استرجاع
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .)رجوع کردن ، طلب بازگشت کردن . 2 - داده ای را بازپس گرفتن . 3 - (مص ل .) هنگام شنیدن خبر مرگ کسی ، انالله و اناالیه راجعون گفتن .
-
ارجاع
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بازگردانیدن ، رجوع کردن امری . 2 - (اِ.) احاله ، حواله . ج . ارجاعات .
-
حیازت
فرهنگ فارسی معین
(حَ زَ) [ ع . حیازة ] (مص م .) 1 - رجوع کردن . 2 - به دست آوردن .
-
مراجعه
فرهنگ فارسی معین
(مُ جَ عَ یا عِ) [ ع . مراجعة ] (مص ل .) رجوع کردن ، بازگشتن ، رفتن به جایی یا نزد کسی برای انجام کاری .
-
مصیر
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - گردیدن ، گشتن . 2 - رجوع کردن ، بازگشتن . 3 - انتقال یافتن . 4 - منتهی شدن .