کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رباط
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - رشته ، پیوند. 2 - نسج غضروفی و لیفی شکل که سبب ارتباط انساج مختلف و استحکام آن ها در جای خود می شوند. 3 - گروه اسبان . 4 - گروه سواران . 5 - جایی که در کنار جاده جهت استفاده کاروانیان سازند، کاروان سرا. ج . رباطات .
-
رباط
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - رشته ، بند. 2 - زردپی . 3 - کاروانسرا. 4 - جایی که برای فقرا یا صوفیان ساخته شود.
-
واژههای مشابه
-
کهنه رباط
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ) (اِمر.) کنایه از: جهان .
-
جستوجو در متن
-
اربطه
فرهنگ فارسی معین
(اَ بِ طِ) [ ع . اربطة ] ( اِ.) جِ رباط ؛ کاروانسراها.
-
زردپی
فرهنگ فارسی معین
( ~. پِ)(اِمر.)رباط ، رشته های زرد - رنگ که استخوان ها را به هم پیوند می دهد.
-
ربط
فرهنگ فارسی معین
(رُ بُ) (مص ل .) (اِ.) ج . رباط . 1 - کاروانسراها. 2 - پیوندها. 3 - زردپی ها.
-
ربط
فرهنگ فارسی معین
(رُ بُ) (مص ل .) (اِ.) ج . رباط . 1 - کاروانسراها. 2 - پیوندها. 3 - زردپی ها.