کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رایگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رایگان
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (ص مر.) 1 - مفت ، مجانی . 2 - باطل ، بیهوده .
-
جستوجو در متن
-
راهگان
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) رایگان .
-
یامفت
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (اِمر.) (عا.) مفت ، رایگان .
-
تسبیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) چیزی را در راه خدا به رایگان بخشیدن .
-
چلمله
فرهنگ فارسی معین
(چَ مَ لِ) (اِ. ص .) مفت ، رایگان .
-
نذری
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص نسب .) آن چه که رایگان به عنوان نذر در راه خدا دهند.
-
مجان
فرهنگ فارسی معین
(مَ جّ) [ ع . ] (ص .) رایگان ، دادن چیزی بدون دریافت بها.
-
مفتکی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) (ق .) (عا.) به طور مفت ، به رایگان .
-
سبیل کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) چیزی را به رایگان در اختیار همه گذاشتن .
-
صلواتی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .) ویژگی چیزی که برای دریافت آن می توان صلوات فرستاد، رایگان .
-
گان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] پسوندی است که به آخر کلمه اضافه می شود و علامت نسبت و صفت است مانند: رایگان ، گروگان .
-
مجانی
فرهنگ فارسی معین
(مَ جّ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) رایگان ، مفت .
-
مفتی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) 1 - (ص نسب .) چیز مفت . 2 - (ق .) به طور رایگان ، مجاناً.
-
مفت
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (ص ) 1 - رایگان ، بدون مزد. 2 - مجازاً: هر چیز لغو و بیهوده . ؛ ~چنگ کسی (کن .) ارزانی او، مال او.