کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راه آورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
راه و رسم
فرهنگ فارسی معین
(هُ رَ) (اِمر.) شیوه ، روش ، طریق .
-
رو به راه
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (ص مر.) آماده ، مهیا.
-
کار راه انداختن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) (مص م .) انجام دادن کار.
-
جستوجو در متن
-
یادآور
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (ص فا.) آن که به یاد آورد، آن چه به یاد آورد.
-
آورد
فرهنگ فارسی معین
(وَ) 1 - ( اِ.)جنگ ، نبرد. 2 - پسوندی که معنای آورده شده می دهد. آب آورد، بادآورد.
-
ره آورد
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ) (اِمر.) سوغات ، ارمغان .
-
ارمغان
فرهنگ فارسی معین
(اَ مَ) [ تر. ] (اِ.) سوغات ، ره آورد سفر.
-
بادآور
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِفا.) هر خوراکی که نفخ آورد.
-
راهواره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِمر.) سوغات سفر، ره آورد.
-
سوغات
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا سُ) [ تر. ] (اِ.) 1 - هدیه ، تحفه . 2 - ره آورد.
-
مفلق
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ) [ ع . ] (اِفا.) شاعری که سخن شگفت و عجیب آورد.
-
نورهان
فرهنگ فارسی معین
(نَ رَ) (اِ.) 1 - سوغات ، ره آورد. 2 - مژدگانی .
-
همآویز
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (ص مر.) 1 - هم آورد، هم نبرد. 2 - همتا.
-
ابوالعجب
فرهنگ فارسی معین
( ~. عَ جَ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - هر چیز که شگفتی آورد. 2 - شعبده باز.
-
خمیرگیر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) کسی که در دکان نانوایی خمیر نان را به عمل آورد.