کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راعی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) 1 - چرانندة گله . 2 - پشتیبان ، نگهبان . 3 - حاکم ، والی .
-
واژههای همآوا
-
رائی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) بیننده ؛ مق . مرئی ، دیده شده .
-
جستوجو در متن
-
رعات
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . رعاة ] (اِ.) جِ راعی ؛ چوپان ها.
-
گوشوان
فرهنگ فارسی معین
(مص مر.) = گوش بان : محافظ ، مراقب ، راعی .