کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راسترودهدرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
راست روده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِمر.) قسمت انتهایی رودة بزرگ که به مخرج ختم می شود، رودة مستقیم ، رکتوم .
-
روده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِ.) لوله مانندی باریک و بلند از انتهای معده تا مقعد. ؛ یک ~ء راست نداشتن کنایه از: بسیار دروغگو بودن ، هرگز یک کلمة راست نگفتن .
-
روده
فرهنگ فارسی معین
دراز ( ~. دِ) (ص مر.) (عا.) پرحرف ، پرچانه .
-
درد
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (اِ.) 1 - رنج ، آزار. 2 - ناخوشی ، بیماری . 3 - محنت ، اندوه .
-
درد
فرهنگ فارسی معین
(دُ رْ دْ) (اِ.) رسوب و ته نشستِ مایعات ، به ویژه شراب .
-
راست
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] 1 - (ص .) بی انحراف ، مستقیم . 2 - سالم ، بی عیب . 3 - صواب ، درست . 4 - (ق .) درست ، دقیقاً. 5 - (اِ.)مقابل چپ . 6 - (اِ.) اصطلاحی است سیاسی که به افراد محافظه کار مخالف با هرگونه دگرگونی و تحولات انقلابی اطلاق می شود این اصطلاح ب رگرفته ...
-
راست
فرهنگ فارسی معین
پنجگاه (پَ)(اِمر.)یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است و آن از لحاظ مقام با ماهور اختلافی ندارد. معمولاً راست پنجگاه را در تار در مایة «وفا» و در ویولن در مایة «سل » یا «لا» می نوازند.
-
پردة راست
فرهنگ فارسی معین
( ~) (اِمر.) از نواهای موسیقی .
-
راست آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) سازگار شدن ، هماهنگی یافتن .
-
راست راستکی
فرهنگ فارسی معین
(تَ)(ص مر.)حقیقی ، واقعی .
-
راست کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ)(مص ل .) 1 - آماده شدن ، آماده کردن . 2 - ترتیب دادن . 3 - مُسخّر کردن . 4 - (عا.) میل کردن ، هوس کردن . 5 - مطابق کردن ، برابر کردن .
-
راست بین
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) حقیقت بین .
-
راست خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ) (ص مر.) کنایه از: 1 - شخصی که با همه کس از قرار راستی و درستی و امانت و دیانت رفتار کند. 2 - هر چیز راست و درست .