کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راحت
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . راحة ] (اِمص .)آسودگی ، آسایش .
-
واژههای مشابه
-
راحت باش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) فرمانی که نشانة پایان یافتن یا تعطیل کوتاه مدت تمرین نظامی است .
-
جستوجو در متن
-
پخته خواری
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (حامص .) مفت خوری ، راحت طلبی .
-
پیراهن خواب
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (اِمر.) پیراهن گشاد و راحت برای هنگام خواب .
-
پیزی گشاد
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص مر.) تنبل ، کاهل ، راحت طلب .
-
مروح
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ وَّ) [ ع . ] (اِمف .) راحت داده ، خوشی داده شده .
-
پخته
فرهنگ فارسی معین
خوار ( ~. خا) (ص مر.) مفت خور، راحت طلب .
-
دارالقرار
فرهنگ فارسی معین
( ~. قَ) [ ع . ] (اِمر.) 1 - جای آسایش و راحت . 2 - نام یکی از بهشت های هشتگانه .
-
روان نویس
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (اِ.) نوعی قلم که مرکب آن در کارخانه پر شده است و نرم و راحت می نویسد.
-
مبل
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ فر. ] (اِ.) نوعی صندلی راحت که معمولاً بزرگ و نرم و دسته دار است .
-
مروح
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ وِّ) [ ع . ] (اِفا.) راحت کننده ، آسایش دهنده .
-
مستراح
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای آسایش و راحت . 2 - مبال ، توالت .
-
آسودگی
فرهنگ فارسی معین
(دِ)(حامص .) 1 - آرامش ، آهستگی . 2 - استراحت ، راحت . 3 - فراغ بال .