کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رأیگیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رأی
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) نک رأی . ج . آراء.
-
رای
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) راه ، طریق .
-
رای
فرهنگ فارسی معین
[ هند. ] (اِ.) نک راجه .
-
رای
فرهنگ فارسی معین
[ ع . رأی ] (اِ.) 1 - اندیشه ، فکر. 2 - تدبیر. 3 - عقیده ، اعتقاد. 4 - شور، مشورت . 5 - قصد، عزم .
-
ثابت رأی
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) [ ازع . ] (ص مر.) آن که در عقیدة خود پابرجاست ، ثابت عقیده .
-
رأی العین
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لْ عَ) [ ع . ] (مص ل .) به چشم دیدن .
-
پی گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - تعقیب ، دنبال . 2 - ادامه دادن .
-
پیش گیری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - جلوگیری کردن . 2 - پیش از بروز بیماری اقدام کردن .
-
جفت گیری
فرهنگ فارسی معین
کردن (جُ. کَ دَ) (مص ل .) آمیزش ، جماع کردن حیوانات .
-
حرف گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِمص .) خرده گیری ، عیب جو.
-
زبون گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(حامص .) 1 - ضعیف کُشی . 2 - ضعیف شمردن ، خوار دانستن .
-
طالع گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) طالع - بینی .
-
نکته گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) ایراد - گیری ، عیب جویی .
-
نشانه گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) هدف گیری برای تیراندازی .
-
غلط گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) تصحیح نوشته یا گفتة کسی .