کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذکی
فرهنگ فارسی معین
(ذَ) [ ع . ] (ص .) 1 - زیرک ، هوشیار. 2 - تند - بوی .
-
واژههای همآوا
-
زکی
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ ع . ] (ص .) 1 - پاک ، پاکیزه . 2 - پارسا. ج . ازکیاء.
-
زکی
فرهنگ فارسی معین
(زِ کّ) (شب جم .) (عا.) هنگام اعتراض همراه با انکار و تعجب به کار می رود، دِکی .
-
جستوجو در متن
-
ذکیه
فرهنگ فارسی معین
(ذَ یِّ) [ ع . ذکیة ] (ص .) مؤنث ذکی .
-
اذکیاء
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (ص . اِ.) جِ ذکی . 1 - زیرکان . 2 - پاکان .
-
تحرمز
فرهنگ فارسی معین
(تَ حَ مُ) [ معر. از حرامزاده ] (مص جع .) 1 - حرام زادگی کردن . 2 - ذکی گردیدن ، باهوش کردن .