کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذراب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
زراب
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِمر.) آب طلا.
-
زراب
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) کنایه از: شراب زرد رنگ .
-
ضراب
فرهنگ فارسی معین
(ض ِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - با کسی شمشیر زدن ، مضاربه کردن . 2 - برجهیدن گشن بر ماده .
-
ضراب
فرهنگ فارسی معین
(ضَ رّ) [ ع - فا. ] (ص .) 1 - بسیار زننده . 2 - کسی که سکه می زند. 3 - نوازنده . 4 - سخن - چین .