کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دینار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دینار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - سکة طلا، مسکوک زر. 2 - واحد پول کنونی دولت عراق .
-
جستوجو در متن
-
دنانیر
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] (اِ.) ج . دینار.
-
بنداوسی
فرهنگ فارسی معین
(بِ اُ) ( اِ.) درمی بود پنج برابر دینار. پیداوسی هم گفته شده .
-
پنداوسی
فرهنگ فارسی معین
(پَ یا پِ وَ) (اِ.) سکه ای در قدیم برابر با ارزش پنج دینار.
-
کپکی
فرهنگ فارسی معین
(کَ پِ) (ص .) نوعی دینار و تومان که در عهد مغول ، تیموریان و صفویان متداول بود.
-
پرپره
فرهنگ فارسی معین
(پَ پَ رِ یا رَ) (اِ.) سکة کوچک تنگ را گویند؛ پشیز، فلوس ، پولک . دینار.
-
معلوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - آشکار شده ، دانسته شده . 2 - کنایه از: زر و درم و دینار.
-
خسروانی
فرهنگ فارسی معین
(خُ رَ) 1 - (ص نسب .) شاهانه . 2 - (اِ.) نوعی سرود به نثر مسجع که گویند باربد در مجلس خسروپرویز می خواند. 3 - دینار شاهانه .