کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیده ور شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسیب دیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ)(ص مف .)صدمه دیده ، ضربه - خورده .
-
داغ دیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) مصیبت زده .
-
شوخ دیده
فرهنگ فارسی معین
(دَ یا دِ) (ص مر.) بی شرم .
-
شوی دیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مر.) زنِ بیوه .
-
فراخ دیده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دِ) (ص مر.) نک فراخ بین .
-
جستوجو در متن
-
درافتادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. اُ دَ) (مص ل .) 1 - درگیر شدن ، حمله ور شدن . 2 - روی آوردن .
-
احتراف
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) پیشه ور شدن ، پیشه گرفتن .
-
توقد
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ قُّ) [ ع . ] (مص ل .) برافروختن ، شعله ور شدن آتش .
-
وقود
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . ] (مص ل .) شعله ور شدن آتش .
-
تضرم
فرهنگ فارسی معین
(تَ ضَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - شعله ور شدن آتش . 2 - برافروخته شدن از خشم .
-
ثقوب
فرهنگ فارسی معین
(ثُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - شعله ور شدن آتش ، روشن شدن ستاره . 2 - نافذ رای گردیدن .
-
ور افتادن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. اُ دَ) (مص ل .) (عا.) از مد افتادن ، منسوخ شدن .
-
ور آمدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. مَ دَ) (مص ل .) 1 - (عا.) کنده شدن ، جدا شدن . 2 - آماده شدن خمیر برای پخت نان . 3 - برآمدن ، مقابله کردن . 4 - چاق شدن .
-
اشتعال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) افروختن . 2 - (مص ل .) شعله ور شدن . 3 - (اِمص .) بر - افروختگی .