کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دَاعِيَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
داعی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) 1 - کسی که مردم را به دین خود دعوت کند. 2 - دعا کننده . 3 - یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان . ج . دعاة .
-
داعی الدعاة
فرهنگ فارسی معین
(یَ دَّ) [ ع . ] (اِمر.) یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان ، که رییس مجلس دعوت بوده و روزهای معینی در هفته تشکیل می شد. این مقام پایین تر از «امام » و بالاتر از «داعی کبیر» بود.
-
داعی الله
فرهنگ فارسی معین
(یُ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) 1 - خوانندة خدا. 2 - پیغامبر اسلام (ص ).
-
جستوجو در متن
-
دعات
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ ع . ] (ص .) جِ داعی .