کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوّار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دوار
فرهنگ فارسی معین
(دَ وّ) [ ع . ] (ص .) بسیار گردنده .
-
دوار
فرهنگ فارسی معین
(دَ یا دُ) [ ع . ] (اِ.) گردش سر، سرگیجه .
-
واژههای همآوا
-
دوار
فرهنگ فارسی معین
(دَ وّ) [ ع . ] (ص .) بسیار گردنده .
-
دوار
فرهنگ فارسی معین
(دَ یا دُ) [ ع . ] (اِ.) گردش سر، سرگیجه .
-
جستوجو در متن
-
گردان
فرهنگ فارسی معین
(گَ)(ص فا.)1 - چرخنده ، دوار،متحرک . 2 - متغیر، متحول .
-
فلوئور
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ فر. ] (اِ.) گازی است زرد رنگ که به وسیلة مواسان و دوار به صورت مایع درآمده است و بعداً آن را در ئیدروژن مایع به صورت جامد درآورده اند. وزن مخصوص آن 31 /1 و در منهای 187 درجه می جوشد و تنفس آن خطرناک است .