کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خانه به دوش
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ) (ص مر.) آواره .
-
غاشیه بر دوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) مطیع .
-
جستوجو در متن
-
بار بردن
فرهنگ فارسی معین
(بُ دَ) (مص م .) 1 - بر دوش کشیدن . 2 - بردباری کردن .
-
شانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) استخوان کتف ، دوش . ؛ ~خالی کردن کنایه از: مسولیت کاری را نپذیرفتن .
-
فرا پشت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پُ. کَ دَ) (مص م .) بر دوش انداختن جامه و مانند آن .
-
احرام
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) آهنگ حج کردن ، در حرم درآمدن . 2 - (اِ.) مجازاً دو تکه لباس نادوخته که در ایام حج یکی را به کمر بندند و دیگری را بر دوش اندازند.