کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] 1 - دو تکه پارچه را به وسیلة سوزن و نخ به هم پیوستن . 3 - با تیر یا نیزه درع و زره را به بدن دشمن پیوستن .
-
واژههای مشابه
-
انبان دوختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) برای خود سود و منفعتی در نظر گرفتن ، منتظر سودی بودن .
-
پاره دوختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص م .) وصله زدن ، پینه کردن .
-
خرقه دوختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - کسب اعتبار و آبرو کردن . 2 - ریا کردن ، تظاهر کردن .
-
جستوجو در متن
-
دوخت
فرهنگ فارسی معین
(مص مر.) دوختن . ؛ ~ُ دوز دوختن .
-
توختن
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (مص م .) نک دوختن .
-
بخیه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص م .) 1 - کوک زدن ، دوختن . 2 - دوختن بخش جراحی شدة بدن .
-
ترقیع
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پاره دوختن ، پنبه کردن . 2 - قطعات چهارگوش رنگارنگ را کنار هم قرار دادن و دوختن .
-
گلدوزی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) دوختن گل روی پارچه های رنگین .
-
پس دوزی
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (حامص .) دوختن لبه لباس با دست .
-
رتق
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (مص م .) بستن ، دوختن .
-
ضخیم دوزی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (حامص .) دوختن لباس های کلفت .
-
ته دوزی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (حامص .) دوختن ورق های کتاب به وسیلة نخ یا سیم .