کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهن بینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دهن چاییدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ هَ. دَ) (مص ل .) (عا.) کنایه از: از عهده برنیامدن ، بی پاسخ گذاشتن .
-
شیرین دهن
فرهنگ فارسی معین
(دَ هَ) (ص مر.) خوش سخن .
-
فراخ دهن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ هَ) 1 - کسی که دهان گشاد دارد. 2 - کنایه از: آدم پر حرف .
-
آش دهن سوز
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ دَ هَ) (ص مر.) هر چیز با اهمیت ، مطلوب .