کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دندانوارۀ تکهای ثابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قطابه
فرهنگ فارسی معین
(قُ بَ یا بِ) [ ع . قطابة ] (اِ.) تکه ای گوشت ، قطعه ای از گوشت .
-
تکه
فرهنگ فارسی معین
(تِ کِّ) (اِ.) قطعه ، پاره ای از چیزی .
-
لخته
فرهنگ فارسی معین
(لَ تِ) (اِ.) پاره ای از هر چیز، تکه .
-
چل تکه
فرهنگ فارسی معین
(چِ تِ کِّ) (ص مر.) پارچه ای که از کناره های ماهوت بریده دوزند.
-
درپی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) پینه ، وصله ، تکه ای پارچه که بر پارگی جامه دوزند.
-
کسره
فرهنگ فارسی معین
(کِ رَ) [ ع . کسرة ] (اِ.) تکه ای از چیز شکسته . ج . کسرات .
-
آهن پاره
فرهنگ فارسی معین
(هَ. رِ) (اِمر.) 1 - تکه ای از آهن . 2 - (عا.) هر یک از قطعات ماشین مستعمل و دور انداختنی ، اتومبیل کهنه .
-
تگل
فرهنگ فارسی معین
(تِ گَ) (اِ.) پینه ، تکه پارچه ای که با آن بخش پاره شدة جامه را دوزند.
-
نان پاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِمر.) 1 - تکه ای نان . 2 - قطعه زمینی که پادشاه به چاکر خود برای گذران معیشت می داد.
-
مرقع
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ قَّ) [ ع . ] (اِمف .) جامة وصله دار، جامه ای که از تکه پارچه های دوخته شده درست شده باشد، خرقه ، خرقه ای که وصله های چهارگوش داشته باشد.
-
بونکر
فرهنگ فارسی معین
(بُ کِ) [ انگ . ] (اِ.) مخزن ثابت یا متحرک ذخیرة مواد فله ای مانند سیمان و گندم .
-
گلخانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِ.) جایی برای پرورش گل به ویژه جای سرپوشیده ای با گرما و روشنایی مناسب و کمابیش ثابت .
-
مداد تراش
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (اِ.) وسیله ای با یک تیغة ثابت یا چرخان برای تیز کردن یا تراشیدن نوک مداد.
-
گرمخانه
فرهنگ فارسی معین
(گَ. نِ)(اِ.) محوطه ای برای پرورش گل و گیاه که بخشی از سقف و دیوارهایش شیشه ای است و دما و رطوبت آن نسبتاً ثابت نگه داشته می شود.
-
برچسب
فرهنگ فارسی معین
(بَ. چَ) (اِمر.) تکه ای کاغذ که بر آن نوع جنس ومحل ساخت و دیگر مشخصات را نوشته یا چاپ کنند و روی کالا چسبانند، اتیکت .