کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنبالۀ نقطهایهمگرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دنباله
فرهنگ فارسی معین
(دُ لِ) (اِمر.) 1 - دم . 2 - دم مانند، هر چیز شبیه به دم . 3 - پی ، پس ، پیرو، عقب . 4 - بقیة چیزی ، پس مانده .
-
دنباله دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - هر چیز که دنباله و بقیه داشته باشد. 2 - هر چیز که دارای دم باشد.
-
جستوجو در متن
-
آبسه
فرهنگ فارسی معین
(س ِ) [ فر. ] (اِ.) ورم عفونی در لثه یا هر نقطه ای از بدن ، دمل .
-
سمت الرأس
فرهنگ فارسی معین
(سَ تُ رَّ) [ ع . ] (اِمر.) نقطه ای درآسمان که درست در امتداد سر شخص باشد.
-
شعاع
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نور خورشید. 2 - روشنایی ، پرتو. 3 - نصف قطر، خطی مستقیم از مرکز دایره به نقطه ای از محیط دایره .
-
لک آوردن
فرهنگ فارسی معین
(لَ. وَ دَ) (مص ل .) (عا.) نقطه ای از سفیدی یا سیاهی و یا سرخی در چشم ظاهر شدن .
-
لک شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) (مص ل .) (عا.) رنگ نقطه ای از پارچه یا جامه به سببی به رنگ دیگر درآمدن ، لکه دار شدن .
-
مجانب
فرهنگ فارسی معین
(مُ نِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دور شونده ، دوری گزیننده ؛ مق . مؤالف . 2 - در هندسه خط مستقیمی را مجانب یک منحنی می گویند که چون نقطه ای در روی منحنی حرکت کند و به سمت بی نهایت رود، فواصل این نقطه از این خط مرتب کم شود و میل به صفر کند.
-
ثبت املاک
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ اَ)(اِمر.)ثبت کردن مشخصات ملک ها و آن بر دو قسم است : ؛~ عادی ، ثبت ملکی که به موجب درخواست مالک در نقطه ای از کشور که ثبت املاک اجباری است ، به عمل آید. ؛ ~ عمومی ثبت ملکی که به موجب اظهارنامة ادارة ثبت و دعوت از مالک در نقطه ای از کشور که ث...
-
مصحف
فرهنگ فارسی معین
(مُ صَ حَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - کلمه ای که خطا نوشته شده . 2 - کلمه ای که خطا خوانده شده . 3 - کلمه ای که به واسطة کاستن یا افزودن نقطه های حروف تغییر یافته مانند: باد، یاد، روز، زور.
-
اتکاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) تکیه کردن بر، پشت دادن بر. 2 - اعتماد کردن بر. ؛ نقطة ~نقطه ای که در آن اهرم را تکیه دهند، تکیه گاه .
-
تسدیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شش گوشه ساختن چیزی . 2 - (اِ.) فاصلة میان دو ستاره که به اندازة بُرج باشد. 3 - قرار گرفتن ماه در نقطه ای که فاصلة آن تا خورشید 60 درجه باشد.
-
رول پلاک
فرهنگ فارسی معین
( ~. پِ) [ فر. ] (اِمر.) ساختار پلاستیکی یا چوبی تو خالی برای محکم کردن پیچ در نقطه ای که به وسیلة مته سوراخ شده است .
-
کوی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - محله ، برزن . 2 - مجموعه ای از ساختمان های مسکونی واقع در یک نقطه معین : کوی دانشگاه . 3 - راه فراخ و گشاد، گذر.