کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمیدن در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
افسون دمیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ دَ)(مص ل .) سحر گفتن ، جادو کردن .
-
جستوجو در متن
-
اسرافیل
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] ( اِ.) فرشتة صور، فرشته مأمور دمیدن صور و برانگیختن مردگان در روز ر ستاخیز.
-
باد کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .)1 - باد زدن . 2 - فخر فروختن ، فیس کردن . 3 - به فروش نرفتن کالا و ماندن روی دست صاحبش . 4 - کسی را به کاری صعب برانگیختن ، تیر کردن . 5 - محو ک ردن . 6 - دمیدن در سازهای بادی و به صدا درآوردن آن ها.