کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمبرگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمبرگ
فرهنگ فارسی معین
(دُ بَ) (اِمر.) دنبالة باریکی که برگ را به ساقه پیوند دهد.
-
جستوجو در متن
-
غان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) درختی است از تیرة پیاله داران و از دستة غان ها که دارای برگ هایی با دمبرگ دراز و دندانه دار و نوک تیز می باشد. از پوست آن در برخی نقاط مخصوصاً در روسیه نوعی قطران بنام قطران غان می گیرند.
-
مرزه
فرهنگ فارسی معین
(مَ زِ) (اِ.) گیاهی است یکساله از تیرة نعناعیان که دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است . برگ های آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است . این گیاه در ایران جزو سبزی...
-
کاکائو
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) درخت کوچک از تیرة پنیرکیان ، دارای برگ های بزرگ و منفرد با دمبرگ کوتاه و بی کرک و شفاف ، گل هایش کوچک و قرمز رنگ است . میوه اش بسته و زرد رنگ است که پس از چیدن انبار می کنند تا بپوسد و پس از آن دانه ها را جمع می کنند و به مصرف می رسانند...