کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دفاع از حریم اسلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حریم
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پیرامون و گرداگرد خانه . 2 - مکانی که حمایت و دفاع از آن واجب باشد. ج . احرم . حروم .
-
ام المومنین
فرهنگ فارسی معین
( ~. مُ مِ) [ ع . ] (اِ.) لقب هر یک از زنان پیغمبر اسلام .
-
منات
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) نام بتی از بت های مورد پرستش بعضی از طوایف عرب پیش از اسلام .
-
انصاب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ نُصُب ، مجسمه هایی که اعراب پیش از اسلام آن ها را پرستش می کردند.
-
بغات
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . بغاة ] (ص .) جِ باغی .1 - سرکشان ، ناف رمانان . 2 - کسانی از پیروان اسلام که ضد معصومین قیام نمایند، مانند خوارج .
-
جاهلیت
فرهنگ فارسی معین
(هِ یَّ) [ ع . جاهلیة ] (مص جع .) 1 - نادانی . 2 - دورة پیش از اسلام که عرب بت پرستی می کرد.
-
سابقین
فرهنگ فارسی معین
(بِ قِ) [ ع . ] (اِ.) جِ سابق . 1 - پیشینیان . 2 - مردگان . 3 - کسانی که پیش از آغاز جنگ - های پیامبر، اسلام آورده اند.
-
مسلمان
فرهنگ فارسی معین
(مُ سَ) [ ع . ] (اِ.) پیرو دین مبین اسلام . ؛ ~ نشنود کافر نبیند کنایه از: تحمل رنج بسیار شدید.
-
جبریه
فرهنگ فارسی معین
(جَ یَ) [ ع . ] (اِ.) مجبره : نام یکی از فرقه های اسلام که انسان را صاحب اختیار در اعمال خودش نمی داند و همة اعمال را به ارادة خداوند نسبت می دهد.
-
حرام
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ناروا، ناشایست . 2 - کاری که اسلام از نظر شرعی آن را منع کرده و ارتکاب آن گناه باشد. مق حلال . 3 - ضایع ، تباه .
-
دری
فرهنگ فارسی معین
(دَ) 1 - (ص نسب .) درباری ، منسوب به دربار. 2 - زبانی دنبالة دری قدیم که در عهد ساسانیان به موازات «پهلوی » رایج بود و پس از اسلام زبان رسمی و متداول ایران گردید.
-
شق القمر
فرهنگ فارسی معین
(شَ قُّ لْ قَ مَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - شکافتن ماه که یکی از معجزات پیغمبر اسلام است . 2 - (عا.) کاری عجیب و خارق العاده .
-
اخوان الصفاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ نُ صِّ) [ ع . ] (اِمر.) 1 - برادران یکدل ، صوفیان . 2 - نام انجمنی از دانشمندان ایرانی که در میانة سدة چهارم هجری در بصره و بغداد تشکیل شد که هدف آنان هماهنگ کردن اسلام و حکمت و فلسفة یونان بود.
-
مخضرم
فرهنگ فارسی معین
(مُ خَ رَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - مرد ختنه ناکرده . 2 - سیاهی که پدرش سفیدپوست باشد. 3 - آن که دعوی نسبتی کند و دعوی او راست نباشد. 4 - آن که بخشی از عمر خود را در عهد جاهلیت و بخش دیگر را در دورة اسلام گذرانیده .