کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دشوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دشوار
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ په . ] (ص مر.) سخت ، مشکل .
-
جستوجو در متن
-
شاق
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص .) دشوار، سخت .
-
آسان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص . ق .) امری که سخت و دشوار نباشد، سهل . مق دشوار، سخت .
-
اصعاب
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) دشوار شدن . 2 - (مص م .) دشوار یافتن .
-
بغرنج
فرهنگ فارسی معین
(بُ رَ) ( اِ.) مشکل ، دشوار.
-
ترفنج
فرهنگ فارسی معین
(تَ فَ) (اِ.) راه باریک و دشوار.
-
عسیر
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) سخت ، دشوار.
-
وخیم
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (ص .) دشوار، سنگین ، ناگوار.
-
غامض
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِفا.) دشوار، پوشیده .
-
معسور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ مف .) دشوار.
-
تعسیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) دشوار ساختن .
-
دژپسند
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ سَ)(ص فا.) بدپسند، دشوار - پسند.
-
وبیل
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (ص .) سخت ، وخیم ، کار دشوار.
-
غلق
فرهنگ فارسی معین
(غَ لِ) [ ع . ] (ص .) سخن دشوار و مشکل .