کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستگاه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آشور
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) گوشه ای است در دستگاه راست ماهور و دستگاه راست پنجگاه .
-
آپارات
فرهنگ فارسی معین
[ روس . ] ( اِ.) 1 - دستگاه ، ابزار، ماشین . 2 - دوربین عکاسی . 3 - دستگاه نمایش فیلم . 4 - دستگاه تعمیر و اصلاح لاستیک اتومبیل .
-
ماهور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) از دستگاه های موسیقی .
-
چیلر
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ انگ . ] (اِ.) بخشی از دستگاه تهویة مطبوع که کار آن سرد کردن آب در حال گردش در دستگاه است ، سردکن . (فره ).
-
رله
فرهنگ فارسی معین
(رِ لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - دستگاه تقویت کنندة امواج صوتی . 2 - دستگاه تکرار کنندة صوتی یا تصویری . 3 - دستگاه تبدیل مدار الکتریکی . 4 - تقویت امواج صوتی یا تصویری .
-
افشار
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.)گوشه ای است در دستگاه شور.
-
چرخ کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) 1 - به وسیلة دستگاه مخصوص عصارة چیزی را گرفتن . 2 - با دستگاه مخصوصی چاقو و مانند آن را تیز کردن . 3 - به وسیلة دستگاهی گوشت را ریزریز کردن . 4 - در پزشکی با دستگاه خاصی دندان را تراشیدن .
-
ابوعطا
فرهنگ فارسی معین
( ~. عَ) [ ع . ] (اِمر.) گوشه ای است در دستگاه همایون و شور.
-
آبشش
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (اِمر.) دستگاه تنفسی جانوران آبزی .
-
تون آپ
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِمص .) تنظیم کلی موتور با دستگاه الکترونیکی .
-
رودل
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِمر.) اختلال دستگاه گوارش ، پُری معده .
-
چهارگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی که جنبة حماسی و پهلوانی دارد.
-
خرمنکوب
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) دستگاه یا ماشینی که غلُه را از پوست و ساقه جدا می کند.
-
تلکس
فرهنگ فارسی معین
(تِ لِ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاه ارتباطی برای ارسال و دریافت پیام که با گرفتن شمارة مخاطب دستگاه تله تایپ آن به کار می افتد و پیام را ثبت می کند.
-
پنجگاه
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) گوشه ای از موسیقی ایرانی در دستگاه راست پنجگاه .