کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دسته دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دسته بندی
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ)(حامص .) هماهنگ شدن گروهی برای انجام دادن امری .
-
جستوجو در متن
-
دار
فرهنگ فارسی معین
و دسته (رُ دَ تِ) (اِمر.) (عا.) 1 - دسته ، گروه . 2 - اطرافیان شخص ، طرفداران .
-
یغلاوی
فرهنگ فارسی معین
(یَ) (اِ.) 1 - تابة کوچک دسته دار. 2 - کاسة کوچک دسته دار مخصوص غذا گرفتن سربازان .
-
کاتر
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) تیغ دسته دار بسیار تیز.
-
گزلیک
فرهنگ فارسی معین
(گَ یا گِ) [ تر. ] (اِ.) چاقوی کوچک دسته دار.
-
ساطور
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) ابزاری آهنی و پهن و دسته - دار شبیه کارد.
-
کوزه
فرهنگ فارسی معین
(زَ یا زِ) (اِ.) ظرف دسته دار یا بی دستة سفالین . ؛در ~گذاشتن و آبش را خوردن بیهودگی چیزی را آشکارا دیدن .
-
زاغنول
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) آلتی است آهنی ، سر کج و دسته دار که با آن زمین را بکنند.
-
مبل
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ فر. ] (اِ.) نوعی صندلی راحت که معمولاً بزرگ و نرم و دسته دار است .
-
آب پاش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) آلتی دسته دار و سر پهن و سوراخ سوراخ برای آب دادن به گیاهان .
-
آبگردان
فرهنگ فارسی معین
(گَ)(اِمر.) ظرفی دسته دار مانند ملاقه ، اما بزرگتر از آن ، که به وسیله آن آب ، آش یا غذاهای مانند آن را از ظرفی به ظرف دیگر می ریزند.
-
چتر
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) سایبان کوچک دسته دار که برای حفظ خود از آفتاب یا باد و باران و بالای سر نگه دارند. ؛زیر ~ خود گرفتن کنایه از: حمایت کردن .
-
چهارشاخ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) آلتی چوبی چهار شاخه و دسته دار که با آن خرمن کوفته را بر باد می دهند تا کاه از دانه جدا شود.
-
داس
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ابزاری آهنی و سرکج شبیه هلال ماه که دسته ای چوبی دارد، لبة آن تیز و دندانه دار است که با آن محصولات کشاورزی را درو می کنند.