کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دسترسی 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قفل
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اسبابی برای بستن چیزی و جلوگیری از دسترسی آزادانه به آن . 2 - اسبابی که جز با کلید یا رمز معینی باز نشود.
-
فراز آمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ دَ) (مص ل .) 1 - نزدیک شدن . 2 - رسیدن ، دسترسی پیدا کردن . 3 - وارد شدن . 4 - بر شدن ، بالا رفتن . 5 - بسته شدن . 6 - پدید آمدن .
-
اولیاءالله
فرهنگ فارسی معین
( ~. اُ لْ لا) [ ع . ] (ص مر.) 1 - دوستان خدا، مومنان . 2 - در تصوف ، آنان که از جانب خدا مؤید به حالات و مکاشفاتی شده اند که دیگر خلایق را بدان ها دسترسی نیست . مقام اولیاء بعد از انبیاء است .
-
دستگاه
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) 1 - ثروت . 2 - نیرو، توانایی . 3 - یک آهنگ کامل موسیقی . 4 - هر مجموعه ابزار و آلاتی که برای انجام کاری فراهم شده باشد. 5 - دسترس ، دسترسی . 6 - شکوه ، جلال . 7 - مساعدت ، فرصت مناسب . 8 - پیروزی . 9 - مجازاً رژیم ، نظام ، حکومت .