کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دزد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دزد
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ په . ] (ص . اِ.) کسی که مال یا پول دیگری را مخفیانه ببرد.
-
واژههای مشابه
-
آب دزد
فرهنگ فارسی معین
(دُ) (اِمر.) 1 - منفذی درون زمین که آب و نم از آن نفوذ کند. 2 - مجرای آب . 3 - ابر، سحاب ، قطره دزد. (فره )
-
آفتابه دزد
فرهنگ فارسی معین
( ~. دُ)(ص مر.) دزدی که چیزهای کم ارزش می دزدد.
-
دله دزد
فرهنگ فارسی معین
( ~. دُ)(ص مر.) دزد چیزهای بی - ارزش و کم بها.
-
قطره دزد
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دُ) [ ع - فا. ] (ص مر. اِمر.) 1 - (کن .) آفتاب ، خورشید. 2 - ابر، سحاب .
-
کاه دزد
فرهنگ فارسی معین
(دُ) (ص مر.) کسی که چیزهای بی ارزش و کم بها بدزدد.
-
جستوجو در متن
-
دزدافشار
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) (ص مر.) شریک دزد.
-
منگل
فرهنگ فارسی معین
(مَ گُ) (ص .) دزد، راهزن .
-
کیسه بر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ) (ص فا.) دزد، جیب بُر.
-
مشتنگ
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) (اِ.) دزد، راهزن .
-
ترخون
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) مردم خونی و بی باک و دزد و اوباش .
-
ژکور
فرهنگ فارسی معین
(ژَ) (ص .) 1 - بخیل . 2 - دزد.
-
سارق
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِفا.) دزد. ج . سارقین .