کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
در خلا ل مدتی که پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دّر یتیم
فرهنگ فارسی معین
(دُ رِّ یَ) [ ع . ] (ص مر.) گوهر نایاب و یگانه .
-
در دم
فرهنگ فارسی معین
(دَ دَ) (ق مر.) بی درنگ ، همان دم ، در زمان ، فوراً.
-
در غلبکن
فرهنگ فارسی معین
(دَ غَ یا غُ کَ) (اِمر.) در پنجره دار.
-
در کردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - بیرون کردن . 2 - گنجانیدن ، داخل کردن .
-
هفت در
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (اِمر.) کنایه از: هفت سیاره .
-
بر در نشسته
فرهنگ فارسی معین
(بَ. دَ. نِ شَ تِ)(ص .) محتاج ، نیازمند.
-
پا در رکاب
فرهنگ فارسی معین
(دَ رِ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - سوار. 2 - مهیا برای سفر. 3 - محتضر.
-
پا در هوا
فرهنگ فارسی معین
(دَ. هَ)(ص مر.)1 - بی اصل ، بی اساس . 2 - معلق ، بلاتکلیف .
-
تو در تو
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ق مر.) 1 - لا به لا، داخل هم . 2 - پی در پی ، دنبال یکدیگر .
-
خر در چمن
فرهنگ فارسی معین
(خَ . دَ. چَ مَ) (اِمر.) (عا.) 1 - آواز ناهموار و خشن . 2 - هرج و مرج .
-
در پیش کردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. کَ دَ) (مص م .) اسیر کردن .
-
در جوال کردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. جَ. کَ دَ) (مص م .) فریب دادن .
-
شکن در شکن
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ. دَ. ش کَ) (ص مر.) پیچ در پیچ .
-
هفت در هفت
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. هَ) (اِمر.) نک . هر هفت .
-
قلم در کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ. کِ دَ) [ معر - فا. ] (مص م .) باطل گردانیدن .