کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریافتکننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دریافت
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص مر.) 1 - دریافتن ، گرفتن چیزی . 2 - گرفتن پول ، اخذ وجه .
-
جستوجو در متن
-
ریسیور
فرهنگ فارسی معین
(وِ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاه تبدیل کنندة فرکانس در مجموعة دریافت کنندة تصاویر ماهواره ای .
-
رسید
فرهنگ فارسی معین
(رِ یا رَ) 1 - (مص مر.) رسیدن . 2 - (اِ.) نوشته ای که به موجب آن دریافت کنندة پول یا شی ء، دریافت آن را تأیید می کند. ،قبض .