کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریافتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جاآوردن
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وُ دَ) (مص م .) شناختن دریافتن .
-
ادراک
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) دریافتن ، فهمیدن .
-
تلافی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .)دریافتن ، جبران کردن .
-
تفهم
فرهنگ فارسی معین
(تَ فَ هُّ) [ ع . ] (مص ل .) دریافتن ، فهمیدن .
-
احساس
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - دریافتن ، درک کردن . 2 - درک چیزی با یکی از حواس .
-
استشمام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - بو کردن ، بوییدن . 2 - دریافتن .
-
افتراس
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شکار کردن . 2 - با نشانه چیزی را دریافتن .
-
بجا آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ دَ) (مص م .) 1 - انجام دادن . 2 - بازشناختن ، دریافتن .
-
تفرس
فرهنگ فارسی معین
(تَ فَ رُّ) [ ع . ] (مص م .) با هوشیاری دریافتن و فهمیدن .
-
تفطن
فرهنگ فارسی معین
(تَ فَ طُّ) [ ع . ] (مص ل .) دریافتن ، با هوشیاری مطلبی را فهمیدن .
-
لب خوانی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا) (اِمر.) عمل دریافتن سخن گوینده از روی حرکت لب هایش .
-
توسم
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ سُّ) [ ع . ] (مص م .) 1 - به فراست دریافتن . 2 - وسمه کشیدن .
-
حس
فرهنگ فارسی معین
(حِ سّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) دریافتن ، ادراک کردن . 2 - (اِمص .) دریافت ، ادراک .
-
دریافت
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص مر.) 1 - دریافتن ، گرفتن چیزی . 2 - گرفتن پول ، اخذ وجه .
-
شعور
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ ع . ] 1 - (مص م .) دریافتن . 2 - (اِ مص .) ادراک . 3 - آگاهی .