کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریافت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دریافت
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص مر.) 1 - دریافتن ، گرفتن چیزی . 2 - گرفتن پول ، اخذ وجه .
-
جستوجو در متن
-
عوارضی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - جای دریافت عوارض . 2 - مأمور دریافت عوارض .
-
محسوس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) حس شده ، دریافت شده .
-
گروگان
فرهنگ فارسی معین
(گِ رُ) (اِمر.) چیزی یا کسی که در مقابل وامی که دریافت می شود به گرو می گذارند.
-
مجان
فرهنگ فارسی معین
(مَ جّ) [ ع . ] (ص .) رایگان ، دادن چیزی بدون دریافت بها.
-
رسید
فرهنگ فارسی معین
(رِ یا رَ) 1 - (مص مر.) رسیدن . 2 - (اِ.) نوشته ای که به موجب آن دریافت کنندة پول یا شی ء، دریافت آن را تأیید می کند. ،قبض .
-
آنتن
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] ( اِ.)دستگاهی برای پخش یا دریافت امواج الکترومغناطیسی .
-
برات
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) نوشته ای است که به موجب آن دریافت یا پرداخت پول را به دیگری واگذار کنند.
-
جیره خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (ص فا.) 1 - کسی که جیره دریافت می کند. 2 - مجازاً نوکر.
-
حقوق بگیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بِ) [ ع - فا. ] (ص فا.) آن که هر ماه حقوق دریافت می کند.
-
خرد
فرهنگ فارسی معین
(خ ِ رَ) [ په . ] (اِ.) 1 - عقل . 2 - ادراک ، دریافت .
-
درک
فرهنگ فارسی معین
(دَ رْ) [ ع . ] (اِمص .) دریافت ، اندریافت . ج . ادراکات .
-
رشوه خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) [ ع - فا. ] (ص فا.) رشوه گیر، کسی که رشوه دریافت می کند.
-
شناخت
فرهنگ فارسی معین
(ش ) 1 - (مص م .) شناسایی . 2 - (اِمص .) دریافت . 3 - معرفت .