کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درِ بالعقابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
در
فرهنگ فارسی معین
(دَ رّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شیر، فراوانی شیر. 2 - نیکی ، نیکی بسیار. 3 - غنیمت .
-
در
فرهنگ فارسی معین
(دُ رّ) [ ع . ] (اِ.) مروارید. ج . دُرَر.
-
در
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) پشه .
-
در
فرهنگ فارسی معین
هم شدن ( ~. شُ دَ)(مص ل .) 1 - مخلوط شدن . 2 - آشفته شدن ، عصبانی گشتن .
-
در
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) دره : (کوه ).
-
در
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (اِ.) = درب : 1 - داخل ، درون . 2 - دربار. 3 - فصل (کتاب ). 4 - موضوع ، مطلب . 5 - حرف اضافه .
-
در
فرهنگ فارسی معین
جمله (دَ. جُ لِ) [ فا - ع . ] (ق .) خلاصه ، بالاخره .
-
در
فرهنگ فارسی معین
هم کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) 1 - مخلوط کردن . 2 - آشفته کردن .
-
در
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِ.) آن چه که از چوب یا آهن و غیره سازند و در دیوار و اشکاف و صندوق و جز آن ها کار گذارند و باز و بسته شود. ؛این ~ و آن در این طرف و آن طرف ، این جا و آن جا. ؛ ~ باغ سبز نشان دادن کنایه از: وعده های فریبنده و پوچ دادن . ؛ ~ به رو...
-
در
فرهنگ فارسی معین
هم (دَ هَ) (ص مر.) آمیخته ، مخلوط . 2 - آشفته ، شوریده .
-
در به در
فرهنگ فارسی معین
(دَ. بِ. دَ) (ص مر.) کسی که از خانه و خاندان خود آواره شده .
-
آش در
فرهنگ فارسی معین
هم جوش (ش ِ دَ هَ) (اِمر.)1 - آشی که از سبزی ، گوشت و حبوبات درست می کنند. 2 - کنایه از: وضعیت پیچیده و نامعلوم .
-
دّر یتیم
فرهنگ فارسی معین
(دُ رِّ یَ) [ ع . ] (ص مر.) گوهر نایاب و یگانه .
-
در خانه
فرهنگ فارسی معین
(دَ نِ یا نَ) (اِ.) 1 - دربار پادشاهی ، سرای سلطنتی . 2 - دارالحکومه ، استانداری (قاجاریه ). 3 - جایی که آدمی در آن سکنی کند؛ منزل . 4 - دولت ، درب خانه .
-
در دم
فرهنگ فارسی معین
(دَ دَ) (ق مر.) بی درنگ ، همان دم ، در زمان ، فوراً.