کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درنگ کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) 1 - کُندی کردن . 2 - دیر کردن .
-
واژههای مشابه
-
بی درنگ
فرهنگ فارسی معین
(دَ رَ) (ق مر.) بی تأمل ، فوراً.
-
جستوجو در متن
-
روزگار کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) درنگ کردن ، توقف کردن .
-
مطال
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - درنگ کردن در امری ، تأخیر کردن . 2 - درنگ کردن در ادای وام و حق کسی .
-
بط ء
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (مص ل .) درنگ کردن ، آهستگی کردن .
-
تأمل کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) درنگ کردن .
-
تثبیط
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) توقف کردن ، درنگ کردن .
-
لبث
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (مص ل .) درنگ کردن ، مکث کردن .
-
تراخی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) درنگ کردن . 2 - (اِ.) درنگ .
-
مولیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - درنگ کردن ، تأخیر کردن . 2 - تردید نمودن .
-
پا به پا کردن
فرهنگ فارسی معین
(بِ. کَ دَ) (مص ل .) 1 - مردد بودن . 2 - درنگ کردن .
-
تلعثم
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ ثُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - درنگ کردن . 2 - تأمل کردن .
-
تلعلم
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ لُ) [ ع . ] (مص ل .) توقف کردن ، درنگ کردن در کار.