کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درنگ داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی درنگ
فرهنگ فارسی معین
(دَ رَ) (ق مر.) بی تأمل ، فوراً.
-
درنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) 1 - کُندی کردن . 2 - دیر کردن .
-
جستوجو در متن
-
مماطله
فرهنگ فارسی معین
(مُ طَ لِ یا لَ) [ ع . مماطلة ] 1 - (مص ل .) معطل کردن ، در انتظار نگه داشتن . 2 - (اِمص .) تاخیر، درنگ .
-
فرصت نگه داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ گَ. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .)1 - درنگ کردن ، تأنی کردن . 2 - منتظر فرصت مناسب بودن .