کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درست
فرهنگ فارسی معین
(دُ رُ) [ په . ] (ص .) 1 - کامل ، بی عیب ، سالم . 2 - امین ، استوار. 3 - زرِ تمام عیار، سکّه سالم .
-
جستوجو در متن
-
جخت
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (ق .) دقیقاً، درست .
-
یکپارچه
فرهنگ فارسی معین
( ~. چِ) (ص .) درست ، تمام ، کامل .
-
بسامانی
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (حامص .) اصلاح ، درست کرداری .
-
عدل
فرهنگ فارسی معین
(عَ) (ق .) درست ، دقیقاً، راست .
-
مک
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (ق .) (عا.) درست ، تمام ، کامل .
-
نجیح
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) صواب ، درست .
-
نجیع
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) صواب ، درست .
-
نمدمال
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(ص فا.)کسی که شغلش درست کردن نمد است .
-
اصواب
فرهنگ فارسی معین
(اَ وَ) [ ع . ] (ص تف .) صواب تر، درست تر، راست تر.
-
اصوب
فرهنگ فارسی معین
(اَ وَ) [ ع . ] (ص تف .) صواب تر، درست تر.
-
ارشاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) راهنمایی کردن ، راه درست را نشان دادن .
-
تدویر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) گرد کردن ، درست کردن .
-
تواهه
فرهنگ فارسی معین
(تَ هِ) (اِ.) نوعی از خوراک که با گوشت و بادنجان درست کنند.