کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درس
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) دانش آموزی ، آموزش . 2 - (مص م .) آموختن ، تعلیم دادن . 3 - (اِ.) هر بخش از کتاب که در یک نوبت آموخته شود ج . دروس .
-
واژههای مشابه
-
درس خوانده
فرهنگ فارسی معین
(دَ. خا دِ) (ص مف .) تحصیل کرده ، باسواد، با شعور و فهمیده .
-
جستوجو در متن
-
تخته سیاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) صفحة مسطح چوبی تیره رنگ که در کلاس درس با گچ جهت درس دادن بر آن می نویسند.
-
آموزه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) ( اِ.) درس ، یک واحد آموزشی .
-
تدریس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) درس دادن .
-
دروس
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ ع . ] (اِ.) جِ درس .
-
هم شاگردی
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ) (ص نسب .) دو یا چند شاگرد که نزد یک معلم درس می خوانند.
-
لوح ناخوانده
فرهنگ فارسی معین
( ~ خا دِ) [ ع - فا. ] (اِمف .) درس نخوانده .
-
مدرس
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) جای درس گفتن .
-
دوره کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) 1 - درس را مرور کردن . 2 - محاصره کردن .
-
ناخوانده
فرهنگ فارسی معین
(خا د ) (ص مف .) 1 - بی سواد، درس نخوانده . 2 - دعوت نشده .
-
دراست
فرهنگ فارسی معین
(دِ سَ) [ ع . دراسة ] (مص ل .) 1 - دانش آموختن . 2 - به درس رو آوردن .
-
سبقت
فرهنگ فارسی معین
(س قَ) [ ازع . ] (مص ل .) پیشی گرفتن ، تقدم جستن . (?(سبق دادن ( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) درس دادن .