کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دررفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دررفتن
فرهنگ فارسی معین
(دَ .رَ تَ) (مص ل .) (عا.) 1 - گریختن . 2 - گسیختن . 3 - از انجام کاری شانه خالی کردن . 4 - در انجام معامله ای به توافق رسیدن . 5 - جابه جا شدن مفاصل در اثر ضربه .
-
واژههای مشابه
-
تلنگ دررفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. رَ تَ) (مص ل .) (عا.) 1 - گوزیدن . 2 - در انجام کاری ضعیف و ناتوان شدن .
-
جستوجو در متن
-
کوره
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(اِ.)آتشدان ، تنور، اجاق سرپوشیده . ؛از ~ دررفتن کنایه از: سخت خشمگین شدن .
-
جا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - مکان ، موضع . 2 - رختخواب ، بستر. 3 - منزل ، مأوا. 4 - ظرف ، بشقاب . 5 - قدر، منزلت . ؛از ~ دررفتن کنایه از: عصبانی شدن ، خشمگین شدن . ؛~ تر است و بچه نیست کنایه از: فرد مورد نظر دررفته ، آن شی ء از میان رفته .