کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دردی
فرهنگ فارسی معین
(دُ) (ص نسب .) آن چه ته نشین شود از روغن و شراب ؛ درد.
-
جستوجو در متن
-
ثبات
فرهنگ فارسی معین
(ثُ) (اِ.) دردی که آدمی را از حرکت بازدارد.
-
درده
فرهنگ فارسی معین
(دُ دِ یا دَ) (اِ.) دردی شراب و روغن و مانند آن .
-
ریح
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - باد. 2 - نسیم . 3 - دردی که در شکم یا پیوندگاه اندام بروز کند.
-
ضاغط
فرهنگ فارسی معین
(غِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) افشرنده ، فشارنده . 2 - (اِ.) دردی است که صاحبش پندارد که عضو دردمند را می فشرند.
-
لاذع
فرهنگ فارسی معین
(ذِ) [ ع . ] 1 - (ص فا.) سوزان ، سوزنده . 2 - (اِ.) دردی است که صاحب آن می پندارد که عضو درمند می سوزد.
-
لای
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - گل نرم ته نشین شده . 2 - دردی شراب . 3 - میان چیزی ، توی چیزی .
-
مهل
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - فلزات کانی مانند: مس ، آهن و... 2 - قطران تنک و رقیق . 3 - روغن زیتون و دُردی آن . 4 - زرداب و ریم که از لاشة مرده پالاید.
-
ناخس
فرهنگ فارسی معین
(خِ) [ ع . ] 1 - (اِ.) کفتگی بغل شتر. 2 - گر شتر، جرب شتر. 3 - دردی که صاحبش پندارد که سوزن می خلانند. 4 - (ص .) کسی که سیخ بر سرین یا پهلوی ستور زند تا آن را براند.