کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دربه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دربه
فرهنگ فارسی معین
(دُ بِ یا بَ) [ ع . دربة ] 1 - (مص م .) آزمودن ، آزمایش کردن . 2 - (اِمص .) کار آزمودگی ، خیرگی . 3 - خو گرفتگی .
-
جستوجو در متن
-
آلاخون والاخون
فرهنگ فارسی معین
( ص مر.) 1 - (عا.) دربه در، بی خانمان . 2 - سرگردان ، بی پناه .
-
دربت
فرهنگ فارسی معین
(دُ بَ) [ ع . دُربة ] (اِ.) 1 - عادت ، خو. 2 - تجربه . 3 - دلیری ، هوشیاری .
-
آوار
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص .) آزار، رنج ، ستم . 2 - خراب ، ویران . 3 - ( اِ.) هرج و مرج ، بی نظمی . 4 - غارت ، چپاول . 5 - دربه در، آواره .
-
آواره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) 1 - (ص .) بی خانمان ، دربه در. 2 - گم گشته . 3 - فراری . 4 - پراکنده ، پریشان . 5 - ( اِ.) ستم ، آزار.