کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درآوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درآوردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. وَ دَ) (مص م .) 1 - داخل کردن . 2 - بیرون آوردن . 3 - (عا.) کسب کردن ، به دست آوردن .
-
واژههای مشابه
-
بساط درآوردن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. دَ. وَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: اَلَم شنگه راه انداختن .
-
بازی درآوردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. وَ دَ) (مص ل .) 1 - نمایش دادن . 2 - ادا درآوردن . 3 - بهانه تراشیدن و از انجام کار طفره رفتن . 4 - آزار دادن ، اذیت کردن .
-
سر درآوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ وَ یا وُ دَ) (مص ل .) (عا.) پی بردن ، باخبر شدن .
-
شورش را درآوردن
فرهنگ فارسی معین
(رَ. دَ. وَ دَ) (مص ل .) (عا.)کار را به افراط کشیدن ، از حد اعتدال خارج شدن .
-
کچلک بازی درآوردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ چَ لَ. دَ. وَ دَ) (مص ل .) (عا.) داد و فریاد راه انداختن ، الم شنگه راه انداختن ، بهانه جویی کردن .
-
جستوجو در متن
-
استخراج
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) بیرون کشیدن ، به درآوردن .
-
ادخال
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) درآوردن ، داخل کردن .
-
پای کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کِ دَ) (مص ل .) از پا درآوردن .
-
تحریک
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) جنبانیدن ، به حرکت درآوردن .
-
کابین کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) عقد کردن ، به نکاح درآوردن .
-
لرزاندن
فرهنگ فارسی معین
(لَ دَ) (مص م .) به لرزه درآوردن .
-
شکلک
فرهنگ فارسی معین
(ش لَ) [ ع - فا. ] (عا.) ادا و اطوار با لب و لوچه و چشم و ابرو. ؛ ~ درآوردن ادا و اطوار درآوردن برای خنداندن و یا مسخره کردن .