کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دبیر
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] (ص . اِ.) 1 - نویسنده ، کاتب . 2 - کسی که در دبیرستان تدریس کند.
-
جستوجو در متن
-
منشی
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) نویسنده ، دبیر.
-
مترسل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رَ سِّ) [ ع . ] (اِفا.) نویسنده ، دبیر.
-
دانشسرا
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (اِمر.) 1 - محل فراگیری دانش . 2 - مدرسه ای که معلم و دبیر برای آموزشگاه ها تربیت می کند.
-
عطارد
فرهنگ فارسی معین
(عُ رُ یا رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تیر؛ کوچک ترین سیارة منظومه شمسی و نزدیک ترین سیاره به خورشید. 2 - در اساطیر یونان ، رب النّوع نویسندگی . 3 - در ادب فارسی دبیر فلک است .