کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبّه ریش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دبه
فرهنگ فارسی معین
(دَ بِّ) [ ع . دبة ] (اِ.) 1 - ظرف روغن . 2 - مجازاً بیضه ، خایه . 3 - (مج .) اثاثه ، لوازم . ؛ ~و زنبیل گرفتن کنایه از: گدایی کردن ، به دست آوردن روزی با زحمت و رنج .
-
دبه در آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. وَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) به بهانه ای از انجام تعهد خود سر باز زدن .