کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانه ریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دانه دانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.)(اِمر.)یکایک ، یکی یکی ، هر یک پس از دیگری . دانه کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) پراکنده کردن .
-
آب دانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) تاولی کوچک در پوست حداکثر به بزرگی ته سنجاق و حاوی مایعی روشن . (فره ).
-
جستوجو در متن
-
سرماریزه
فرهنگ فارسی معین
(سَ زَ یا زِ) (اِمر.) دانه های تگرگ ریز.
-
بثر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (اِ.) جوش و دانة ریز که روی پوست پیدا شود.
-
والان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) رازیانه ؛ گیاهی است خوش بو با دانه های ریز که برای نفخ مفید است .
-
گارسک
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) دانه های ریز و سفت که در برنج و گندم می روید.
-
چاکسو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) دانه ای ریز و سیاه به اندازة دانة بِه که در طبِ قدیم برای مداوای چشم به کار می رفته است .
-
رازیانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) بادیان ، والان ؛ گیاهی است خوشبو با دانه های ریز که برای نفخ مفید است .
-
یاقوتی
فرهنگ فارسی معین
1 - (اِ.) نوعی از انگور که دانه های آن ریز و سرخ رنگ است . 2 - (ص نسب .) به رنگ یاقوت .
-
کلروپلاست
فرهنگ فارسی معین
(کُ لُ رُ پِ) [ فر. ] (اِ.) دانه های ریز دارای سبزینه که در یاخته های گیاهی یافت می شود، سبزدیسه . (فره ).
-
رازقی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ. ص .) 1 - نام گلی است سفید و کوچک و پرپر و خوشبو که از آن عطر هم می گیرند. 2 - نوعی انگور که دانه های ریز دارد.
-
جوش
فرهنگ فارسی معین
1 - (اِمص .) جوشش ، غلیان . 2 - آشفتگی . 3 - هیجان ، اضطراب . 4 - (اِ.) دانه ای ریز که بر پوست بدن ظاهر می شود. 5 - شورش دل .
-
ارزن
فرهنگ فارسی معین
(اَ زَ) [ په . ] (اِ.) گیاهی از تیرة گندمیان دارای ساقه های کوتاه و دانه های ریز، دانه های آن را بیشتر به طیور می دهند. غالباً بعد از برداشت حاصل جو و گندم کاشته می شود.
-
بارهنگ
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِمر.) = بارتنگ : گیاهی با ساقه های نازک وبرگ های بیضی شکل ،بلندیش تا نیم سانتی متر می رسد، دانه های ریز و لعاب دار دارد که خاصیت نرم کننده و ملین دارد.