کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دانا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص فا.) عالم ، دانشمند. ج . دانایان .
-
جستوجو در متن
-
فهام
فرهنگ فارسی معین
(فَ هّ) [ ع . ] (ص .) بسیار دانا.
-
دانشگر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (ص فا.) دانشمند، دانا.
-
عالم
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (اِفا.) دانا، دانشمند.
-
علیم
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) دانا، آگاه .
-
فهیم
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] (ص .) با فهم ، دانا.
-
لبیب
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (ص .) خردمند، دانا.
-
لزیر
فرهنگ فارسی معین
(لَ زِ) (ص .) هوشمند، دانا.
-
اریب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (ص .) خردمند، زیرک ، دانا.
-
دانشمند
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ) (ص مر.) = دانشومند: عالم ، دانا.
-
دانشی
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] (ص نسب .) دانا، دانشمند.
-
علام
فرهنگ فارسی معین
(عَ لّ) [ ع . ] (ص .) دانشمند، بسیار دانا.
-
نبیه
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) دانا و آگاه . ج . نبهاء.
-
کندآور
فرهنگ فارسی معین
(کُ. وَ) (ص .) 1 - حکیم ، دانا. 2 - پهلوان .