کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دامن زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دامن زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص م .) 1 - باد زدن به آتش برای شعله ور ساختن . 2 - کنایه از: کمک کردن به برپایی فتنه و آشوب .
-
واژههای مشابه
-
پاک دامن
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص مر.) برخوردار از پاکدامنی ، نداشتن وضع یا کیفیت رفتارهای زشت و ننگین .
-
خوش دامن
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ) (اِمر) نک خُشدامن .
-
دامن داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) کنایه از: توانگری .
-
دامن درکشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. کِ دَ) (مص ل .) 1 - خودداری کردن . 2 - دوری کردن .
-
دامن گرد کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ. کَ دَ) (مص ل .) آماده شدن برای ترک کردن و رفتن .
-
جستوجو در متن
-
ورمالیدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ دَ) (مص ل .) 1 - دامن به کمر زدن ، آستین بالا زدن . 2 - کنایه از: گریختن و فرار کردن .
-
تشمیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - دامن بالا زدن ، دامن در چیدن . 2 - آماده کاری شدن . 3 - به سرعت گذشتن .